چیستا حسینیچیستا حسینی، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

مادرانه

خسته نباشی

مدرسه ها شروع شده  دوباره فصل دلتنگیهاست دلتنگی برای تو,نمیدانی وقتی مدرسه ام چقدر دلتنگت میشوم نمیدانی چقدر بیتاب میشوم که زیر چشمی و زیره زیره نگاهت کنم طوری که نفهمی نمیدانی چقدر چیزهای کوچک بهانه ای میشوند تا دلتنگی ام تازه شود امروز ,مدرسه که بودم ،زنگ تفریح وقتی از در دفتر مدرسه تو رفتم,یکی از همکارا گفت:خسته نباشی چندتا از همکارای دیگه هم همینطور یه هو دلم برایت پر کشید یاد شعر قشنگی افتادم که میخوانی: خسته نباشی خوشگلم  بپر بیا تو رختخواب بسه دیگه خسته شدی من میخوابم تو هم بخواب پشت چشمام تر شد… 
27 مهر 1393

استاد

امروز صبح داشتم با عجله حاضر میشدم که برم کلاس سه تار دخمل گلم رو هم آماده کردم که باباش بره … کتاب ردیف میرزا عبداله ورداشتم که یه هو گفتی مامان این کیه؟! و داشتی به عکس رو کتاب اشاره میکردی… خیلی باعجله گفتم مامان شما نمیشناسی این عکس یه استاده… نگام کردی گفتی:استاد… استادشجریان کیف و کتابو گذاشتم زمین تا تونستم بوسیدمو قربون صدقه شیرین زبونیهات رفتم تو آژانس داشتم فکر میکردم استادشجریان رو از کجا میشناسی؟!؟ یادم افتاد تبلیغات کنسرتهای اروپای استادو دیدی و پرسیدی:این کیه؟'!،…خودم بهت گفتم : استادشجریان ولی فکر نمیکردم یادت مونده باشه … ...
3 مهر 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادرانه می باشد